هم سلولی...
وقتی برایت از دلشان می گویند . . وقتی برایشان از دلت مایه می گذاری . . ناگاه ان زمان سخت می گذرد که . . تو از دل وسط می اوری اما . . درست همان لحظه پشت دلت را چنان خالی میکنند....گویی دنیا سرگیجه هدیه می دهد . . و بین این همه وفا....پس وند نامردم بی می شود مخاطب خاصت مرزی اگر داشت دوست داشتن . . شب و روز اگر می دانست . . وقت و ساعت اگر سرش می شد . . این قدر سر به سر ادم نمی گذاشت حالا که قصد جان دارد بگذارید بگیرد . . ادم یک بار بیش تر که نمی میرد دل است دیگر . . اگر می فهمید ...کنار میگذاشت ...فراموش می کرد تمام . . . تپش هایی را که بی دلیل . . برای دلتنگی یک نفر.....ضریب بر2 میزد . . شاید دلتنگی اش را برای یک لحظه حتی فراموش کند فقط مجنون یک زندان می خواست به طول و عرض قلب تو . . . یک کنج خلوت با تو در میان قلبت . . خسیس بودی . . خساست کردی.....تنها کمی نگاه از جنس عشق ول خرجی کردن . . . برای مجنون چیز زیادی نیست هرگز به دنبال انچه در توست به دیگری کلمه نباف . . انکه درونش پر باشد . . نیاز به فریاد ندارد . . انکه فریاد خود بودنش را به گوشت رساند . . اگر محتاج نبود بانگ منم نمی زد . . شرمنده نباش این روزها . . به دلیل تو کسی سیلی به افکارش نخواهد زد . . کسی رنجور دردها نمی شود . . تو برای که شرمگین می شوی....تا زندگی هست زندگی کن طبیعت بعضیا به محیط تغییر میکنه . . فکرشون .....رفتارشون....حرف زدنشون....راه رفتنشون . . خلاصه انگار ادم کوکی های خوبیند . . واسه بازیه روزگار . . اینا خیلی خطرناکند....ادم هایی که از خودشون قدرتی برای تفکر ندارند سلام . . به تمام پدر های مهربون ایران عزیز . . روزتون مبارک باشه . . و شما دوست همراه اگه داری قدرش رو بدون گاهی کلام می شود تمام زندگی . . تمام اجر های این بنا . . کلمات معجزه که نمی کنند هیچ . . طناب دار ارزوهایند . . زبان خاموش دار اگر باطنی سست داری . . این زندگی به مفت نمی ارزد . . وقتی کلمات را بهانه کنیم برای جا نماندن از ادم ها از انتظار تو . . . کاسه ی صبر که هیچ . . . صبر کاسه هم لبریز میکند مراقب ساده ها باشیم . . ساده دل ساده ذهن نیست . . او با تمام سادگی اش با تو از درونش سر سفره نشسته . . لطف میکنیم به یکدیگر . . اگر روی سادگیمان انگ کوته فکری نزنیم گاهی برای بودن کسی دست به دعا می بریم . . . زمانی . . . برای رفتنش به اسمان دست بالا می بریم . . اینجاست که می گویند . . اشتباه بود در میان این همه هیاهوی فریاد در عصر نوین . . با سبک های نوینش . . در میان این همه فریاد....ادمی هنوز کم دارد چیزی را که . . راحت بود در دست تقویم گذشته . . و ان سرکشیه ذهن بی کلاف است . . برای کمی ارامش ....ایا این روزها به عزرائیل هم باید التماس کرد گاه انتخاب می شویم . . زمانی انتخاب می کنیم....در هر حالت بازیه زمانه است دیگر . . یک گوی ...یک میدان....و دو پایی که . . جولان میدهد تا اثبات کند . . هست....همین را باید باشد مخاطبی که درک کند/ بغض ها همین که می ایند و بیخ گلو را . . . تا انتهای گلو زخمی میکنند . کافیست . . لطف کنیم به همدیگر نمک نباشیم برای زخم ها اگر مرهم نیستیم حس غریبی دارند . . قاصدک ها وقتی انتهای مسیر هیچ کس انتظارشان را نمی کشد . . احساس برگی که برایش تفاوتی ندارد . . فصل پاییز فصل کوچ زیبایی هاشان است . . انگار فارغ از حس ارامشند خیلی دیر بود برای ندامت مترسک . . پرنده ای که دلش را شکسته بود . . صیاد بال پروازش را . . کمان زده بود انگار از مزرعه دیگر دل خوشی برایش نمانده صدای اشنا . . . هیچی لا اقل چماق نمیشه تو سر . . تا بعضی حرف های پر . . همیشه اروم سر جاشون هیس بمونند روزهای انتظار چه عاشقانه مرا می شکند . . . وتووو . . . چه سرد از من عبور می کنی برای تو برای چشم هایت..... . . برای من برای درد هایم...... . . برای ما برای این همه تنهایی...... . . . ای کاش خدا کاری کند/ هرگز اخر اسمت را . . در جمله ی زندگی نقطه نگذار . . حتی اگر مجبور باشی تا . . اخرین لحظه ی از زندگی جاهای خالی را پر کنی وقتی ادمی خود را مکدر کرد از کسی . . وقتی کینه حواس دل را پرت کرد . . باور شاید نکنی ذهن تمام تصمیم هایش نادرست از اب در خواهد امد . . کدورت ها افت زندگی اند . . علف های هرزی که ادمی را از رسیدن به حقیقت باز خواهند داشت زندگی پر از فراز و نشیب است . . . عشق هم . . . لطف می کنی دیوار را خط خطی نکن . . نمی دانی در ازدحام یک نفر گم شدن یعنی چه . . هیچ وقت ذهن فراموش نخواهد کرد . . اگر بیمار کردید .....درمان باشید . . . بیمار کردن و رفتن اوج بی رحمیست عشق یعنی چشم هایی که . . . هر ثانیه تکرار می شوند . . . اما هیچ وقت تکراری نمی شوند/ فصل پنجم چشم های توست . . بی حس ارامش . . ساده پنجره ی دل را باز کردم . . . ساده مگذر این فصل پنجم اخر قاتل من خواهد شد فقط برخی ادم ها بوی باران را حس میکنند . . مابقی فقط خیس می شوند . . شاید یادمان اورند این قطرات . . گاهی سرمان را کمی به اسمانش خیاطی کنیم در هر رفتنی رسیدنی نیست . . . برای برای رسیدن راهی . . . جز رفتن نیست پنجره را باز بگذارید . . لحظه ها با امید ساخته می شوند . . عشق را دوست بدارید . . ادم ها زیبا هستند اسمان زیباست ....زمین دروغ گو نیست . . دید مثبت زندگی را زیبا خواهد کرد . . تمام الکترون های هسته ی ذهن را می باید خنثی کرد . . جاده بی انتهاست .....بی شک برای رسیدن به منتهی الیه یک مقصد . . سخت است اما ادامه دادن با دلی اکنده از یاس . . سخت می گذرد این دو سه روز باقی از زمان کوتاه نگران نباشید......اشفته نگردید . . . هیچ فردایی ارزش ندارد تا امروزت را یک گوشه زانو به غم اغوش گیری . . . اینده را نباید ان قدر لوس بار اورد . . که نشود دیگر کنارش زندگی کرد....گاهی باید بفهمد ادم گاهی هم نیازش . . . ارامش است غرور تا جایی خوب است که . . منجر به خرد شدن غرور دیگری نگردد . . گاهی اگر شکستی . . لاجرم در انتظار شکستنت اهی به اسمان خواهد بالا رفت . . اینجا ادم دیگر ادم نیست لبخند که میزند دنیا میخندند . . حتی اگر کنار تمام بغض های زمین محصور شده باشد این دل . . و اندوهش بیخ گلو را می گیرد اگر تمام شهر را اذین . . بسته باشند.... . . عشق خاصیتش این است حقیقت . . برای برخی تلخ . . برای برخی درس.....برای گروهی مکافات عمل.... . . اما برای من همیشه . . مانند یک سیلی بیخ گوش ذهن را هر روز با سیلی سرخ میکند . . تا بفهماند انچه زمین میدهد . . چیزی نیست که خدای اسمان می خواهد قطار سوی خدا می رفت . . به بهشت که رسید همه پیاده شدند . . فراموش کردند مقصد خدا بود . . چه قدر صاحب جهان زود فراموش می شود گاهی که به سررسید گذشته ها بر می گردی . . . یادت بیاور شب بارانی را که . . بی چتر تنت لرزید . . و فقط فریادت تنها اشک بود