هم سلولی...
شب ها خوابم نمی برد از ضربات شلاق خاطرات روی قلبم . . . بی انصاف محکم زدی جایش . . . مانده . . هر شب جای دستان خشن را نگاه میکنم امااا لعنتی دلم نمی اید مرحم بگذارم پاک می شوند همین تنها یادگارت است/
نظرات شما عزیزان:
❥.FAR.❤.HAN.❥ + یک شنبه 29 دی 1392
/ 17:36 /